مهرورزی به شخصیت امام حسین(ع) چیز عجیبی نیست، چرا که ایشان به قدر کافی دوست داشتنی هستند. آدمی در گریه کردن بر این مصیبت بزرگ نیز هم ناگزیر است از بس که این واقعه جانسوز است. ضمن این که انسان باید فارغ از غمهای کوچکی که او را در بر گرفتهاند، با غم قابل و بزرگی دمساز شود تا باعث رونق و روشنی دل و دماغ او شود. همه اینها تا آنجا شایسته و پسندیده است که صرفا به خاطر خود محبت خلاصه نشود و گریه برای گریه نباشد. به عبارت دیگر، منجر به این نشود که ما، در عوض پاسداری از پیام حماسه عاشورا، به عزاداری بر حماسه سازان آن بسنده کنیم. جامعه شیعه و ایرانی در تاریخ و به خاطر عوامل گوناگونی از تبلیغ شعارهای عاشورا بازماند. در مقابل به درج و نشر یکسری تحریفات در این حماسه کمر بست که باعث وقفه در عملی شدن شعارهای عاشورا شد. استاد مطهری، عوامل موثر در بروز این تحریفات را، اضافه بر دشمنی و غرضورزی دشمنان، حس اسطورهسازی مردم و دوستی دوستان که در همه وقایع جهانی مشترک بوده و هست، یک عامل خصوصی را نیز در پیدایش تحریف در واقعه عاشورا دخیل میداند و آن نوعی سوءاستفاده و بد برداشت کردن از سفارش اولیای دین به اقامه عزای حسینی و زنده نگاه داشتن نام و یاد اوست که به تدریج، سبب شد برخی مرثیهخوانهای حرفهای پیدا شوند و کم کم مرثیهخوانی هم یک فن و هم وسیله امرار معاش شود. با این توجیه که چون گریاندن برای امام حسین(ع) اجر و ثواب دارد، پس به حکم قاعده، «هدف، وسیله را مباح میکند». از هر وسیلهای میتوان در این جهت استفاده کرد. در ادامه این روند است که واردکردن جعل و دروغ در این زمینه در نگاه عدهای، مشروع وکم کم رایج میشود.
استاد شهید مرتضی مطهری